امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در " تو "
خلاصه کرده ام :
ای کاش یک بار
تنها همین یک بار
تکرار می شدی !
تکرار ...
خدایا چرا این همه امتحانای سخت سخت ...
خدایا من که تو امتحانای ساده ی توام رد می شدم ...
چرا اینقدر درمونده و دلگیرم ... چرا انقدر ازت می ترسم ...
خدایا ... می بینی منم بنده تم ... منم آدمم !!!
من توان این همه درد و ندارم ... توان مبارزه ندارم ...
چه جوری بگم تا بفهمی منظورمو ؟؟؟