بسم تعالی...حمید من چیکار کنم؟ خستم..خیلی خسته...دلتنگم...آخ...رضا چرا اینروزا تموم غمای دنیا چنگ انداختن رو دلم...؟
چرا امشب اینجوریه...
چرا انقدر دلتنگت شدم...حمید نکنه حرف من و بخدا زدی؟نکنه کنارمی...عزیزدلم...قربون شکل ماهت برم...فدای صدای گرمت بشم...کجایی؟...کجایی...؟چرا جواب منو نمیدی؟چرا انقدر آروم شدی؟
حمیدرضام تو رو خدا...فقط بگو...کجایی؟حالت خوبه عزیزدل سمیه؟ خدایا کاش اجازه بدی جوابمو بده...کاش...